فقط امروز رایگان بخوانید؛ کتاب بازگشت: پدران، پسران و سرزمین بین آن ها - مجله عکس

پدر مطر که از افسران حکومت ملک ادریس، پادشاه لیبی بوده است پس از کودتای سال 1961 و روی کار آمدن حکومت قذافی، خلع درجه شد و به خاطر دور نگه داشتن او از فضای سیاسی برای کار به سازمان ملل فرستاده شد. او پس از گذشت چند سال به ماهیت واقعی رژیم قذافی پی برد و فعالیت های زیرزمینی بر ضد رژیم قذافی را شروع کرد. وقتی هشام مطر 19 ساله بود پدرش دستگیر شد و سپس مثل بسیاری از زندانیان رژیم قذافی، در زندان ناپدید شد.بیست و دو سال بعد با سرنگونی رژیم قذافی، هشام مطر به لیبی باز می گردد تا او هم مثل خانواده بسیاری از زندانیان سیاسی لیبی به دنبال گمگردیده اش بگردد. مطر همان طور که دنبال پدرش می گردد رفته رفته با خانواده های بیشتری آشنا می گردد و چهره دهشتناک رژیم دیکتاتوری قذافی برای او نمایان تر می گردد.

ماجرایی واقعی از فاجعه ای چهل ساله

کتاب بازگشت: پدران، پسران و سرزمین بین آن ها روایت گر زندگی های پراکنده است. زندگی هایی که انگار از مفصل حیاتیشان جدا گردیده اند. این کتاب نه یک قصه بر اساس خیال پردازی های نویسنده، بلکه یک خودزندگی نامه و کاملا بر اساس واقعیت است؛ ماجراهایی که برای مطر و خانواده بقیه زندانیان در طول چهل سال حکومت دیکتاتوری قذافی اتفاق افتاده، رنج هایی که متحمل گردیده اند و دوری ها و بی خبری ها همه در واقعیت اتفاق افتاده اند. صداهای درون کتاب بازگشت به نوعی صدای هزاران انسان مظلوم دیگری است که برای حفظ آزادگی شان در نقاط مختلف دنیا با ظلم دست و پنجه نرم می نمایند.

دادگاه با آن همه آدم که عزیزانشان را صدا می زدند، شلوغ گردیده بود و من مجبور بودم در گوشش حرف بزنم. به او گفتم: آن مرد را آن گوشه می بینی؟ همان نوجوان که به ما نگاه می نماید؟ خب، او باید زمان دستگیری پدرش یک پسربچه بوده باشد. شرط می بندم، اگر همین حالا هم دارد به پدرش نگاه می نماید، او را نمی شناسد. اصلا چطور می تواند بشناسد؟ گفت: حرفت بی معنی است. چطور کسی می تواند پدرش را نشناسد؟ برای نوجوان دست تکان دادم که نزدیک تر بیاید. از او پرسیدم: دنبال چه کسی می گردی؟ پسرک گفت که آمده است پدرش را ببیند. گفتم: بسیار خب، پدرت کیست؟ اسمش چیست؟ جواب داد: اسمش حماد خانفور است. مرد بغل دستی ام غش کرد.