دروغ هایی که ممکن است در خصوص سفر بشنوید
به گزارش مجله عکس، یکی از روش های کسب اطلاعات برای رفتن به سفر، می تواند مشورت با اطرافیان باشد با این اطمینان که از این طریق، تمامی جوانب امر در نظر گرفته می گردد. حال اگر اطلاعات نادرستی را دریافت کنیم مسلما دستکم از یک تصمیم گیری درست باز خواهیم ماند. اگر می خواهید با برخی از این اطلاعات غلط یا دروغ هایی که در خصوص سفر بیان می گردد آشنا شوید، با خبرنگاران همراه باشید.
اگر علاقمند به دریافت بهترین خدمات ویزای کانادا توریستی هستید با ما همراه شوید، با مجری مستقیم ویزای تحصیلی کانادا، با دریافت مشاوره رایگان از مجربترین تیم مهاجرتی کانادا، بهترین مسیر را به سوی دانشگاه های کانادا انتخاب و طی کنید.
وقتی کنار دریا ایستاده بودم و امواج آبهای گرم دریا پاهایم را لمس می کرد، از دوستم پرسیدم :آب و هوای لندن چطور است؟ در پاسخ گفت:
کاملا یخبندان.ولی آن زمان، طنین صدای جیرجیرک ها را شنیده می شد و البته از آن طرف هم صدای آه کشیدن او بود. او ادامه داد:تو بعضی وقت ها باعث حسادت من می شوی. چطور می توانی همواره برای خودت برنامه سفر تنظیم کنی؟هر وقت کسی از من از این نوع سوالات می پرسد تا حدی گیج می شوم. جواب بدیهی برای این پرسش این است که کوله پشتی ام را برمی دارم و می روم، اما واقعا انجام کارهایی این چنین، بیشتر از یک چشم چرخاندن است. مردم عموما علاقه ای به شنیدن حرف های کوتاه و درست ندارند چون فکر می نمایند آنها را احمق فرض نموده ایم یا اینکه می خواهیم اصطلاحا از سرمان بازشان کنیم. مثلا می گویند اگر این کار تا این حد ساده است پس هر کسی می تواند آن را انجام دهد! پس چرا کمتر کسی این کار را انجام می دهد؟ به عقیده من، به این دلیل است که احتمالا به همه آنها در خصوص سفر دروغ گفته شده است. شاید بهتر باشد در خصوص این تئوری خودم شرح بیشتری دهم. زمانی که بچه ایم همواره در رویا زندگی می کنیم و فکر و خیال ما، پر از داستان های افسانه ای و اتفاقات عجیب و غریب است.
اما وقتی بزرگتر می شویم، رو به احساسات طبیعی تر یا واقعیت ها می آوریم. مطمئنا به عنوان یک قهرمان سفر بودن، پاسخ قابل قبولی به این پرسش که وقتی بزرگ شوید می خواهید چکاره شوید نیست. باور کنید تا به حال همین مورد را چندین مرتبه مشاور دانشگاهیم به من گفته است! بزرگتر که می شویم و همین که آماده واقعیت بخشیدن به خیالاتمان هستیم، رویاهایمان را در کنار آرزوهای جدید و فکر کردن به چیزهای دیگری مانند پرداخت مالیات، تهیه خانه، اوضاع زمان بازنشستگی و غیره قرار می دهیم. بیشتر ما واقعا به این نوع شرایط باور داریم و من هم اعتراف می کنم که حتی من هم گاهی اوقات به این مسائل فکر نموده ام. ولی خاتمه کودک درون من (یا به قولی پیتر پن درونم) بر دیگر تفکراتم غلبه می نماید و به خودم می گویم چیزهای بیشتری در زندگی برای لذت بردن وجود دارد تا اینکه همواره فقط به مسائل و برنامه های دیگرم فکر کنم.
به هر حال واقعا چه کسی در این جهان می داند که در پنج دقیقه یا حتی پنج سال آینده چه اتفاقی قرار است بیفتد. منظورم این است که مثلا من الان می توانم اینطور فکر کنم که در پنج دقیقه آینده، من روی جایگاه ام نشسته ام و این مقاله را می نویسم؛ ولی آیا واقعا مطمئن هستم؟ همه می دانند که آمدن یک لیموزین اختصاصی به در منزل و سفر با آن به جزایر کارائیب چقدر می تواند لذت بخش باشد ولی آن را درک نخواهند کرد. اما این صحبت ها برای زمان دیگری است. در حال حاضر می خواهیم دروغ هایی را بیان کنیم که مردم درباره سفر به یکدیگر می گویند تا خود را به علت عدم تحقق رویاهای شان گول بزنند و در این شرایط، چه پاسخی می توان به آنها داد؟
دروغ های سفر
1. سفر گران است!
می خواهم یک راز کوچک ولی تکان دهنده را به شما بگویم. آیا آماده هستید؟ من یک میلیونر نیستم! و البته هیچ ارثی هم به من نرسیده و شغلی با درآمد بسیار بالا هم ندارم. چیزی که من در درونم دارم، عشق به ماجراجویی و اشتیاق بی حد و حصر برای مسافرت است. و این بهتر می گردد اگر بتوان حتی در طول سفر، پول هم پس انداز کرد و از مزایای سفرهای ارزان قیمت خارجی بهره برد. پولی که شما به طور متوسط در یک شب ممکن است برای تفریح در لندن خرج کنید را می توانید برای یک هفته در تایلند هزینه کنید یا بعضی هزینه های عمومی را که در طول یک ماه در زندگی خود دارید می توانید به عنوان بلیط هواپیما در نظر بگیرید.
2. سفر خطرناک است!
بعضی ها بر این باور هستند که بازدید از کشورهایی خارج از جهانی غرب، وحشتناک است و هیچ جذابیتی ندارد. بعضی از رسانه های اصلی کشورها نیز بی علاقه نیستند تا با القای اندکی ترس و برانگیختن احساسات بینندگان خود در خصوص بعضی از کشورها، به طرق مختلف سعی در جلب بیشتر مشتری برای خود باشند. ولی با توجه به تجربه ای که دارم، می توانم شما را از یک چیز مطمئن کنم: اصطلاحا می گویند اگر خونی جاری گردد خودش بیان می نماید. مرگ، خشونت و جنایت، مسائلی هستند که در همه جا وجود دارند ولی فهمیدن این موضوعات بستگی به جذب رسانه ها به نقاط خاصی است. واقعیت ها را می توان به گونه های متفاوتی تعبیر کرد. اما با این وجود، اگر واقعا از بازدید از نقطه ای در جهان می ترسید، میلیون ها مکان دیگر در جهان وجود دارد که می توانید آنها را ببینید.
3.در سفر انسان احساس تنهایی می نماید!
می گویند سفر به کشوری که زبان آنها را نمی دانید جرات می خواهد مخصوصا اگر تنها مسافرت می کنید. وقتی من سیزده ساله بودم، تمام لوازم شخصی ام را در کوله ام ریختم و به کشوری رفتم که تا به حال آن را ندیده بودم اما در آنجا فهمیدم که بسیاری دیگر هم هستند که از مکانهای دیگری به آنجا آمده اند. و در این بین، چیزی هست که هیچگاه نباید آن را فراموش کنید و آن، مهربانی و اخلاق انسان هاست. اگر فقط به مردم نگاه کنید و به آنها لبخند بزنید، آنها خود بخود به سمت شما آمده و یاریتان می نمایند. موانع مربوط به عدم دانستن زبان، فقط موانعی در همان حد هستند و دیوارهایی ناممکن نیستند. پس نگران سفر به مکانهای جدید نباشید زیرا حتما با انسان هایی باورنکردنی روبرو خواهید شد.
4. مسافرت زمان بر است!
اگر پاسخ شما برای نرفتن به تعطیلات این است که وقت این کار را ندارم، جواب من این است که یک روز برای همه ما 24 ساعت است. روز من، با روز شما و روز ملکه یکی است. کاری که شما در زمانی که در اختیار دارید انجام می دهید، بسته به اولویت بندی هایی است که برای هر روز دارید. اگر مسافرت اولویت بالایی را در برنامه هایتان ندارد مسئله ای نیست اما هیچوقت به خود نگویید که کمبود زمان بهانه خوبی برای انجام ندادن کارها است. من هم اکنون به صورت تمام وقت به عنوان وب لاگ نویس برای سایت Girl vs Globe کار می کنم اما در تنظیم برنامه های کاری ام بسیار انعطاف پذیر عمل می کنم اما این کار تنها پیش احتیاج لازم نیست. با این وجود، به یاد داشته باشید که مسافرت حتما نباید به یک نقطه بسیار دور باشد؛ حتی سفر به یک شهر یا منطقه ای در نزدیکی شهر محل سکونت خود در آخر هفته هم قبول است.
5. مسافرت خسته نماینده و دل زننده است!
این نظر عمومی متداول نیست ولی وجود دارد. معمولا این حرف را کسانی می زنند که تنها تجربه آنها، سفر با خانواده و آن هم از این موزه به آن موزه رفتن بوده است. هر زمانی که شخصی با اینطور حرفها پیش من می آید، واقعا نمی دانم چه عکس العملی باید از خود نشان دهم. از یک طرف می خواهم خود را بی توجه نشان دهم اما از طرف دیگر پیش خودم فکر می کنم:من چه کسی هستم که بخواهم قضاوت کنم؟ ممکن است واقعا سفر برای هر کسی مناسب یا لذت بخش نباشد. اما معتقدم که این فکر می تواند اشتباه باشد. بطور کلی بر این باور هستم که به هر حال برای هر شخصی، حتما سفری مناسب احوال او وجود دارد. ممکن است از مجالس جشن هیجان انگیز در لاس وگاس لذت نبرید یا علاقه ای به پیاده روی با کوله پشتی و پای برهنه در تایلند نداشته باشید، اما نظرتان راجع به تعطیلات آخر هفته در پاریس یا مسافرت زمینی در ایرلند شمالی چیست؟ برای هر شخص، نوع سفر و مقصد متناسبی وجود دارد و تنها راهی که می تواند به شما یاری کند تا به نوع تناسب و علاقه خود پی ببرید این است که سفر کنید!
منبع: کجارو